زندگینامه – شهید غلامحسین سفیدیان

شهید غلامحسین سفیدیان

تاریخ شهادت:

۲۲ دی ۱۳۶۵

غلامحسین سفیدیان اول فروردین سال ۱۳۳۷ در محله قلعه دیباج شهرستان شاهرود دیده به جهان گشود.

وی تا مقطع ابتدایی تحصیل کرد و پس از آن برای کمک به خانواده از ادامه تحصیل بازماند.

با آغاز جنگ تحمیلی وی به گروه سنگرسازان پیوست و چون راننده ماشین‌های راهسازی در شرکت ذوب‌آهن البرز شرقی شاهرود بود توانست کمک‌های شایان توجهی انجام دهد.

غلامحسین که به‌عنوان راننده لودر و بولدوزر در خطوط مقدم، به جرگه سنگرسازان بی‌سنگر پیوسته بود، روز ۲۲ دی‌ماه ۱۳۶۵، طی نبرد کربلای ۵ در منطقه شلمچه بر اثر اثابت ترکش خمپاره به سرش، به شهادت رسید.

غلامحسین سفیدیان متأهل و دارای فرزند بود و هم‌چنین مدال افتخار مداحی اهل‌بیت(ع) را بر سینه خود داشت.

خاطره‌ای از همسر شهید غلامحسین سفیدیان:

آخرین باری که می‌خواست به جبهه بره، آن شب با بچه‌ها خیلی بازی می‌کرد. بچه‌ها را به هوا پرتاب می‌کرد وگریه می‌کرد وقتی آن‌ها را تو بغلش می‌گرفت، صورتشان را غرق بوسه می‌کرد و می‌خواند:

آن‌کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند/ دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

آخر شب حسن خوابش برده بود، افتاد رویش و غرق بوسه‌اش کرد و اشک می‌ریخت. بهش گفتم: «مرد مگه دیوونه شدی؟ بچه خوابه اذیت می‌شه !»

در حالی‌که اشک‌هاشو پاک می‌کرد، لبخندی زد و گفت: «می‌دونم ولی اگه بیدار بشه محبتش تو دلم گُل می‌کنه و شاید نتونم ازش دل بکنم !»

صبح زود عازم جبهه بود. آن روز چند دفعه خداحافظی کرد. هی می‌رفت و برمی‌گشت. با هر بار خداحافظی سیل اشک صورت زیباشو خیس می‌کرد و من هم همراهش اشک می‌ریختم. هم‌چنان که گریه می‌کردم با خنده گفتم :« چرا گریه می‌کنی اگه می‌خوای نرو !»

نگاه معنی داری کرد و گفت :« این دفعه آخرمه! باید برم می‌دونم شهید می‌شم !»

با التماس به او گفتم: « حالا نمی‌شه این دفعه رو نری، دفعه بعد بری» آهی کشید وگفت: «راننده بلدوزرم. چند سالیه خاک‌ریز زدم و سنگر ساختم، جای خالی منو کی پر کنه ؟ اگه به خاطر نرفتنم بچه‌ها شهید بشن کی جوابشو می‌ده ؟ شما رو دوست دارم ولی انجام وظیفه‌ام بالاتره !»

پس از مدتی همان شد که گفته بود.

 


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

17 − 2 =