وصيتنامه شهید حسینعلی مهرزادی:
بسماللهالرحمنالرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
هل اتي عليالانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكوراً – انا خلقناالانسان من نطفه – امشاج نبتليه فجعلنه سميعاً بصيراً – انا هديناهالسبيل، اما شاكراً و اما كفوراً.
سلام بر ارواح طيبه شهدای اسلام بهخصوص شهدای(بدر، حنين، احد، كربلا و كربلاي ايران با سلام و درود بر امام امت بارقه الهي مجسمه اخلاص و تقوا و درود به جميع خانوادههای معظم شهدا، معلولين، اسرا، مفقودالاثرها بهخصوص مفقودالاجسادها و سلام و درود بر همه رزمآوران و رزمندگان كفرستيز جبهههای نبرد حق عليه باطل، خدايا ترا شكر ميكنم كه بر من منت نهادی تا توفيق سربازی و حمايت دينت را حاصل تلاش و كوششم را شهادت در راهت نصيب گردانيدی هر چند كه جهاد روزی بيش نبود كه از عمليات والفجر۸ برگشتم مجدداً مرا طلبيدی، خوشحالم آنچه بر توان داشتم براي جلب رضايت عاشقانه بهكار گرفتم و هيچچيز دنيای مادی و لذايد زندگي مرا از ياد تو بودن غافل نكرد و هيچچيزی مرا بهاندازه ايثار كردن يك قطره خون هم شده در راهت خوشحال نميگردانید و باز هم ترا شكر كه مرا به تكاليفم آشنا نموده اگرچه مرا با لباس مقدس سپاهي نپذيرفتي بسيجي بهسويت پرواز نمودم، نهايتاً به آرزويم رساندی، خدايا تو بما در قرآنت آموختي كه اين دنيا دريای عميقی است كه خيلي انسانها را در خودش غرق كرده است و كساني سعادتمند شدهاند برای هر كاري كه داشتهاند براي خود هدف تعيين كردند هدفي كه او را از ساير موجودات، حيوانات جدا ميكرد هدفي كه با بيان رسالت حضرت رسولالله(ص) اتخرجالناس منالظلمات اليالنور) تا انسان را از وادی ذلالت و جهالت از نفاق و گمراهي بيرون كرد و بهسوي نور و بهسوي كمال و بهسوي معرفت و بهسوي مشتعل كردن كيان انسان سوق بدهد برمایي كه روزگاری گذشت كه هيچ به حساب نميآمديم و از علقه ممزوج شده بيشعوری خلق شديم كه فردا منت بصيرت و بينايي را بر ما عطا فرمود تا اما شاكراً قرار بگيريم ای امت حزبالله حال كه خداوند اراده نموده است كه به بركت حضرت امام و بركت قائليش نه فاعلي جمهوری اسلامي را كه زمينه ظهور و حكومت حضرت مهدی(عج) بر پا كرده به ما عطا نموده است تا بتوانيم غل و زنجير را كه بگردن مسلمانهای جهان انداختهاند برداريم و مسلمانها را از بردگي و بندگي نجات دهيم و تسليم خدا گردانيم بايد رسالتمان را كه ثمره خون شهداست حفظ نمایيم.
ای امام، ای سلاله حسين اين بتشكن تاريخ، رژيم ستمشاهي با درسي كه از مكتب الهي به من آموختي تا آخرين قطره خونم در سنگر اسلام باقي خواهم ماند و لحظهای آن را درك نخواهم كرد و با خدای منان پيماني كه بستهام در صراط حق تو كه همان صراط مستقيم اسلام است باقي خواهم ماند تا احكام و پرچم توحيد اسلام در سراسر جهان اجرا و به احتزاز درآورده شود و شما ای امت حزبالله و شهيدپرور دل قوی داريد كه قادر يكتا پشتيبان و نگهبان شماست و تنها اوست كه شما را از دشمنان نجات ميبخشد و عاقبت شما را ختم به خير ميگرداند. همه اين مصيبتها و سختيها زودگذر است اما پاداش اين جانفشانيها و فداكاری و زيربار ظلم و ستم نرفتنها همان رسيدن به نعمت بيپايان خداست.(اولئك يرجعون رحمتالله)
امت حزبالله شما بر سير و كرامت خدا تكيه كنيد و از تمنيات و تمايلات مادی و نفساني و شيطاني برحذر باشيد كه اين دنيا از آن بيخانماناني است كه جهت ساختن خانه آخرت برنيامدهاند پس بايد سنگر و صفوف خود را در نماز پرصلابت و دشمنشكن جمعه و جماعات حفظ كنيد و از امامت جمعه كه مظهری از مظاهر امام و محور فكری و اعتقادی و ثمره تلاش هزار و سيصد سال شيعه كه با تشكيل جمهوری اسلامی محدوداً تحقق پيدا كرده است اطاعت داشته باشيد و از روحانيت متعهد پشتيباني نمایيد كه دشمن استكبار از فكر و اعتقاد آنها شكست خودره است اسلام خودتان را با ولايت فقيه و روحانيتي كه تقواي فقهي دارند و از خدا ميترسند پيوند بدهيد تا هميشه دينتان و خودتان محفوظ بمانيد.
و حال پدر و مادرم خوشحال باشید فرزندی را تربيت نمودهايد كه هيچگاه از خدمت كردن به اسلام و مسلمين احساس خستگي در خودش نميكرد و با وجود اينكه فرماندهي سپاه اسلام شش شهر پر مشقله كنيد و تابعه، سوادكوه و… را داشت بحمدالله خود را غير از خدمتگذار و سرباز امام زمان چيز ديگری نميدانست و تمام اين مدت يك ريال هم از سپاه و بسيجي برداشت نداشت و هركجا خطر احساس ميكرد پيشقدم بود و حال هم كه بهعنوان بسيجي مأموريت جديد پيدا كردم با كمال ميل و رضايت تمام عازم ميشوم و اميدوارم كه حلالم كرده باشيد و شما اين مادران و پدران شهيدپرور، اي امت حزبالله مبادا از رفتن فرزندان خود به جبهههای حق عليه باطل ممانعت كنيد و مسئله تنهايي، گرفتاري و بيماري را دليل قرار بدهيد و مطمئن باشيد مرگ و زندگي دست خداست و فردا در محضر خدا نميتوانيد جواب حضرت زينب(س) را بدهيدكه تحمل ۷۲ تن شهيد را نموده است شما همچون مادر وهب باشيد كه پسر بارها سالم از جبهه برميگشت ازعام مجدد ميداد تا اينكه سربريده فرزند را آوردند و نهايتاً به طرف دشمن پرتاب نمود و تو ای پدر و مادر مهربانم ميدانم كه مرا در استراحت نديدهای هر وقت فقدان من شما را ناراحت ميكند بعد از دو ركعت نماز شكر بياد مادراني باشيد كه چندين جوان رشيدتر از من دادهاند و هنوز جنازههای تكهتكه آنها را نيافتند حال شما ای رزمندگان سلحشور و ای رزمآوران اسلام ای سپاهيان و ای بسيجيان و ارتشين اين قدرت ما نبود كه اين همه حماسه آفريد بلكه نصرت و قدرت خدایي است كه در توان ما ظاهر گشته است روزی را نصيب اسلام و مسلمين گردانيده است خداوند بندگان خويش را در اوج عزت آزمايش ميكند نكند خداي ناكرده عجب و غرور در وجودتان حاكم شود و در مهظر شهدای اسلام شرمنده باشيد همچنين از باندبازیها وگروهگرایي بپرهيزيد و مسايل داخلي خود را در سطح اجتماع نكشانيد كه دشمنان درپي ايجاد تفرقه اين نيروهاي مكتبي هستند حال ای همسرم اي همسنگر رزمم ميدانم كه در تمام مراحل زندگانيم برايم يك همرزم بودی و همچنين وقتت را با تحمل انقلابي به تربيت فرزندانم صرف نمودهاي وقتي براي يكبار هم شده از اين همه مأموريتم ممناعت نكردي و همیشه ميگفتي چون راهت برای خداست تحملش آسان است و در نهايت مشكلات و تنگدستيها و در تنهایيها خدا را شكر ميكردی اما همسر شهيد بودن بيش از اينها صبر و تحمل لازم دارد و مسئوليت ميآورد دشمن من در كمين است كه رنگارنگ نشان دادن زندگي مادي وابستگي و دلبستگي دنيايي ايجاد كند.
دشمن بهخاطر حفظ موقعيت و منافع خود از انسان يك قهرمان ميسازد اما تو به تربيت فرزندانت بپردازد چون هميشه از من دور بودند و از ابراز محبت ديگران در نهايت خضوع خدا را بياد داشته باش.
مقلد و يار امام و حامي روحانيت متعهد باش از تشويق ديگران مغرور و از تكذيب آنها دلگير نشو، اگر شبههای پيدا كردی با امام جمعه محترم حجتالاسلام جباري مشورت كن از خداوند منان ضمن طلب استغفار و مغفرت ميخواهم مرگم را شهادت در راهش قرار بدهد.
قلب امام زمان و امام امت را از من راضي و خشنود بگردان وجود حضرت امام و قائممقام رهبري را از جميع بليات حفظ و طول عمر با عزتشان را تا انقلاب مهدی افزون گردان. وصيتنامه مرا همسرم بخواند نمازم را امام جمعه محترم، غسلم را پدرم، دفنم را پسرم و دخترم.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی حتي كنار مهدی خميني را نگهدار.
۶۴/۱۲/۱۶
حسينعلي مهرزادی
وصیتنامه شخصی:
بسمهتعالی
…یك هشتم مالم را اگرجنگ است به جبهههای حق علیه باطل بفرستید، اگر نیست به چند خانواده ضعیف آبرومند ببخشید.
بقیه اموالم در اختیار همسرم خواهد بود تا زمانیكه زنده است و شوهر دیگری اختیار نكرده و هیچیك از وراث حق دخل تصرف یا تقسیم آن را ندارند در غیر این صورت همسرم در اموال هیچگونه مشاركت نخواهد داشت و باید كلیه آنها بین وراث تقسیم گردد. خانواده من و خانواده همسرم حق هیچگونه مطالعهای از اموالم را ندارند.
كلیه بدهی مرا همسرم پرداخت خواهد نمود اگر چنانچه نپذیرفت با فروش اجناس بدهی پرداخت شود. ضمناً مبلغ پنجهزار تومان با گرفتن وسیله موردنیاز یا وجه نقد به صورت اقساط به گروه مقاومت محله كمك شود.
والسلام حسینعلی مهرزادی
دیدگاهتان را بنویسید