وصیتنامه – شهید احمد انگالی

وصیتنامه شهید احمد انگالی:
بسمه تعالی
حمد و سپاس خدایی را که ما را آفرید و سپس به راه راست هدایت کرد و روشنایی را به ما نشان داد و از ظلمات جهل و نادانی رهانید و سایه مهر و محبتش را بر سر ما افکند. سپاس خدایی را که رهبری آگاه و روشنفکر به ما عطا فرمود و توفیق جهاد را به بندگان روسیاه و شرمسار، ارزانی داشت و لیاقت جامه رزم پوشیدن را به ما داد.
هماکنون که دیار عاشقان، رهسپار جانفشان میخواهد، من هم سلاح بهدست گرفته و عازم میدان نبرد میشوم تا بلکه اندکی از مسئولیتهایی را که در قبال اسلام و انقلاب و خون شهدا بر گردن دارم را ادا کنم.
هماکنون که چند صباحی به دیدار خدا بیشتر نمانده، چند کلمهای با شما پدر و مادر عزیزم دارم، شمایی که همیشه آرزو داشتید فرزندتان درسش را ادامه دهد ولی به آرزویتان نرسیدید. بدانید که فرزندتان راهی مدرسه عشق به معبود شد، مدرسهای که از همه مدرسهها برتر و بالاتر است و رزمندگان غیور اسلام، شاگردان این مدرسه هستند و درس این مدرسه نیز، درس شهادت است. چه زیباست که ما هم جزء آنهایی باشیم که به گفته قرآن به عهد خود وفا کرده و راه شهادت را طی کردهاند و هیچوقت از راه خدا برنگشتهاند.
پدر رنج کشیده و مادر مهربانم! هماکنون که اسلام در خطر است، صلاح دیدم که درس و مدرسه را رها کنم و بهسوی جبهه بشتابم و هیچ چیزی نمیتواند مرا از این انتخاب باز دارد. حال،آرزویم این است که در میدان نبرد با کفار با قلبی مملو از عشق به خدا بجنگم و جان ناقابلم را فدا کنم.
هرگز از جبهه رفتن برادرانم جلوگیری نکنید. بگذارید سلاح مرا بردارند و از اسلام و مسلمین دفاع کنند.
پدر و مادر عزیزم! اگر جنازهام بهدست شما نرسید، اصلاً ناراحت نشوید و در مقابل منافقین کوردل، چه آشنا و چه غیرآشنا، خود را مأیوس نشان ندهید و آنان را شاد نکنید، زیرا آنها از لذتی که یک رزمنده از ایثار کردن جانش در راه خدا میبرد، خبر ندارند و قلبهایشان مهر کینه و نفرت خورده و به همین دلیل است که از ناراحتی و یأس دیگران شاد میشوند!
همیشه پشتیبان ولایت فقیه و امام بزرگوارمان باشید و اگر روزی به حضور آن امام همام رسیدید، به او بگویید که رزمندگان اسلام هنوز به عهدی که با او بستهاند وفادار هستند و هیچچیز آنها را از راه خود برنمیگرداند، حتی اگر به شهادت برسند. آری! راه سرخ شهادت ادامه دارد و خوش آن روز!
ای پدر و مادر و برادران عزیزم! در کنار قبر شش گوشه اباعبدالله(ع) بنشینید و برای آمرزش گناهان من دعا کنید. به شما توصیه میکنم که هیچ وقت نماز را سبک نشمارید، وای بر نمازگزارانی که نمازشان را سبک میشمارند. شمایی که ریاکار هستید! راه و رسم زندگی را از قرآن بیاموزید و سعی کنید دورویی و دورنگی را از خود دور کنید تا مورد رحمت خداوند قرار بگیرید.
از شما میخواهم همه وسایلم را به برادرانم بسپارید و چند بیت شعری هم که نوشتهام به آنها تقدیم میکنم.
بار الها من نمیخواهم که در بستر بمیرم
یاریم کن تا به راحت در دل سنگر بمیرم
دوست دارم در میان آتش و خون و گلوله
دور از کاشانه و خواهر و مادر بمیرم
دوست دارم همچو باران در دل دریا ببارم
عاشقم همچو حسین از عشق تو بیسر بمیرم
دوست دارم همچو مولایم علی در راه جانان
در دل محراب و در سجده، ز فرق سر بمیرم
دوست دارم همچو عباس در جیش دشمن
در رهت هدیه کنم دستان و هم پیکر بمیرم
دوست دارم عاشقانه همچو باقر در دل کوه
یا به راهت خالصانه همچو آن جعفر بمیرم
دوست دارم همچو امیر جاودان در تنگ چزابه
از جفای بعثی بیدین و هم کافر بمیرم
یا که همچو زائر انگالی زنم آتش به دشمن
چون رضای کره بندی، پیرو حیدر بمیرم
و در آخر از پدر و مادر، برادران و خواهرانم حلالیت میطلبم و از شما میخواهم که از طرف من از همه برایم حلالیت بخواهید و برای آمرزش گناهانم دعا کنید. در ضمن اگر برایتان امکان دارد مرا در امامزاده جعفر به خاک بسپارید.
احمد انگالی
۱۳۶۷/۱/۸