وصیتنامه – شهید جعفر جنگروی

فرازی از وصیتنامه شهید جعفر جنگروی
خدایا! خود آگاهی که در شبهایی که خواب دوستانت، یعنی شهدا را میبینم چقدر افسوس میخورم که نمیتوانم خود را به قافله آن بزرگواران برسانم و در اوقاتی فکر میکنم آیا این نعمت بزرگ نصیب من درمانده هم خواهد شد یا نه، در این مطلب میمانم و فقط مجدداً از آن شهدا میخواهم که به خوابم بیایند…
نامهای به پسرم
“…. و تو ای گل آقا، ای پسر خوشگل، ای پسر باهوش، ای پسر شجاع، ای رزمنده کوچک و سرباز خوب، ای شهید آینده اسلامی، ای حسین عزیزم، بدانید که فرزندان خلف عزیزترین مال دنیا و ذخیره آخرت برای پدران و مادرانشان هستند و هیچ پدر و مادری نمیتواند دوری فرزندان خود را تحمل کند. الا در یک صورت در یک طریق آن هم طریق خدا، وقتی صحبت از خداست و طریق او، هیچ چیز معنا ندارد چرا که همه چیز از او شروع میشود و به او ختم میشود. برای همین انسان وظیفه دارد با کمک خداوند این راه را راه خود قرار دهد و این سعادتی است که خدا نصیب ما کرده و ما را به خانه خودش و شهر پیامبر گرامیش دعوت کرده. حسین جان! اینقدر عظمت مکه و مدینه زیاد است که شاید انسان دیگر فکر جای دیگری را نکند، اما هر موقع بچه کوچکی و یا طفل نوزادی را میبینم به یاد تو و خواهرت میافتم.”a