وصیتنامه شهید علیرضا ماهینی
مادرم! فقط یک امانت نزد تو بودهام
شهید ماهینی در وصیتنامه خود آورده است: «مادر عزیزم! تو مالک مطلق من نبودهای، من فقط یک امانت نزد تو بودهام و اکنون موقع پس فرستادن امانت شده است.»
وصیتنامه شهید علیرضا ماهینی/ مادرم فقط یک امانت نزد تو بودهامبه گزارش خبرنگار ساجد، شهید «علیرضا ماهینی» سال 1335 در بوشهر چشم به جهان گشود. وی با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه حق علیه باطل شد و سرانجام 10 دی 1360 در چذابه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا تو را شکر میکنم که قدرت شناخت و ستایش خویش که راه مستقیم را برایم نمایاند و نصرتم داد تا بتوانم در راهت گام بردارم را به من عطا نمودی. سپاس تو را که یاریام نمودی تا بتوانم خوب و بد را تشخیص بدهم و از میان آن دو، خوب را انتخاب کنم. حمد تو را که نیرویم بخشیدی تا بتوانم با آن از دینت که سند رهایی ما مستضعفان از زیر یوغ مستکبران است، به دفاع برخیزم.
خدایا در همه حال یاریام نما و یک آن، مرا به خودم وا مگذار که اگر عنان اختیار مرا رها کنی، به انحراف کشیده خواهم شد.
من در شرایطی که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا، انقلاب اسلامی ایران، انقلابی که برای حاکمیت قانون «الله» به دست مردم مسلمان و مبارزمان و رهبری امام عزیزمان خمینی بزرگ صورت گرفته و میتواند تحقق بخش تمامی آیات قرآن باشد را با شدیدترین تهدیدات و حملات تبلیغاتی و سیاسی و نظامی مورد هجوم قرار داده و مزدور منافقش، صدام را به جنگ با مردم مسلمان ما فرستاده، تشخیص دادم که با شرکت در جنگ میتوانم دینم را نسبت به این انقلاب ادا کنم.
و شما ای کسانی که از مسیر اسلام منحرف و به مکاتب الحادی کشیده شدهاید! قدری بیندیشید و در چگونگی خلقت تدبر و تفکر کنید. آیا دوام جهان هستی بدون خالقی توانا قابل تصور است؟ اگر میخواهید به دفاع از خلق به پا خیزید، قرآن را ورق بزنید تا ببینید که هیچ مکتبی بهتر از اسلام قادر نیست که پاسخ گوی نیازهای خلق باشد. کدام مکتب و کدام انقلاب را در قرن حاضر سراغ دارید که اینگونه با امپریالیسم دست و پنجه نرم کند و مردم را بر علیه امپریالیسم تا این حد و وسعت بسیج نماید؟ اندیشه کنید و از آخرت بترسید. خداوند هیچ نیازی به ما ندارد و اوست که بیش از هر کس دیگر، سعادت ما را میخواهد.
مادر عزیز و مهربانم! الان که دارم این چند کلمه را برایت مینویسم، سخت مشتاق دیدارت هستم و دلم به شدت برایت تنگ شده؛ اما چه کنم که این حضور در جنگ واجبتر است. از این که نتوانستم فرزندی خوب برایت باشم جدا از شما میخواهم که مرا ببخشی. هیچ به فکر ما نباش اگر شهید شدم، به این افتخار کن که توانستهای فرزندی را پرورش دهی که در راه احیاء کلمه اسلام و حفظ دین خدا، به درجه رفیع شهادت برسد. در صورت شهید شدن، این تنها من نیستم که اجر میگیرم، لطف خداوند بزرگ شامل حال شما که پرورش دهنده من بودهای نیز خواهد شد.
مادر عزیزم! تو مالک مطلق من نبودهای، من فقط یک امانت نزد تو بودهام و اکنون موقع پس فرستادن امانت شده است. اگر شما مادران، غم از دست دادن فرزندتان را تحمل کنید، فردا که قانون «الله» حاکم شود، دیگر مادران شاهد نابودی تدریجی فرزندانشان نخواهند بود و به جای اشک بر چشم، خنده بر لب خواهند داشت.
دیگر نصیحتم این است که به حرفهای امام خوب گوش فرا داده و حرفهایش را در زندگی سرمشق عملت قرار ده هر چیزی امام گفت، به آن عمل کن چرا که امام قرآن شناس است و حرفهایش برای همه حجت است.
مادر عزیزم! اسلام مورد حمله قرار گرفته و اگر روزی نیاز شود، تو نیز باید به میدان جنگ بیایی. اکنون که آن جا هستی، طوری با مردم صحبت کن که مردم روحیه بگیرند، مسئولیت تحقق حاکمیت قوانین مترقی و نجات بخش اسلام برعهده شما است.
والسلام»
دیدگاهتان را بنویسید