وصیت نامه – شهيد سيدحسن شاهچراغي

وصیت نامه شهيد سيدحسن شاهچراغي
لحظه ای از عمرم از دوران تکلیف نگذشته مگر اینکه در اندیشه تعالی اسلام و گسترش مکتب جعفری بودم.» این سطری از وصیت نامه سید حسن شاهچراغی است که لحظاتی پیش از شهادت آن را نگاشته است.
سید حسن شاهچراغی و وصیت نامه ای که پیش از شهادت نگاشت
جی پلاس: اینجانب سید حسن فرزند سید مسیح شاهچراغی با آرزوی شهادت برای خویش و پیروزی برای اسلام و انقلاب اسلامی بنا بر وظیفه اسلامی وصیت نامه خود را به اختصار می نگارم .
با اعتقاد راسخ به وحدانیت خداوند و حقانیت معاد و بهشت و جهنم و کلیه اصول و فروع دین شریف اسلام، خداوند را سپاس می گویم که توفیق داد تا سربازی حقیر برای اسلام و جمهوری اسلامی باشم و پیروی کوچک برای رهبر بزرگ انقلاب اسلامی امام خمینی.
مطلب پیشنهادی
HYPE هر عدد، 3 هزار تومان زیر قیمت بازار!
لحظه ای از عمرم از دوران تکلیف نگذشته مگر اینکه در اندیشه تعالی اسلام و گسترش مکتب جعفری بودم. گر چه درعمل ضعف و نقص فراوان داشته ام و از آنچه را که در پیشگاه خداوند انجام داده ام جز شرمساری و خجلت چیزی نمی بینم. مطمئنم اگر فضل و رحمت الهی شاملم نشود، شایسته بدترین عذاب ها و عقاب ها می باشم .خداوندا از تو می خواهم شهادت نصیبم کنی تا شاید در خیل پر برکت شهیدان و صفای روح آنان عفو بهره ام گردد یا از بدرقه خالصانه هزاران مسلمانی که در تشییع جنازه شهیدان مشارکت می کنند و آثار پر برکتی که این خونها دارد، ذره ای هم هدیه من باشد و موجب نجات این روح آلوده و این جان وابسته گردد. پروردگارا مرا و خاندانم را و دوستانم را با شهادت من سرفراز فرما. شادمانم که از اموال دنیا چیز فراوانی ندارم. کتابهایم را به کتابخانه حسینیه حضرت ابوالفضل بدهید تا مورد استفاده عام قرار گیرد .
اثاثیه خانه در اختیار همسرم باشد. از بقیه حداقل 5 ماه روزه برایم سفارش دهید و احتیاطاً چند ماه نماز. هرکس ادعای طلبی کرد در حد مقدور تأمین نمایید. وصی من پدر بزرگوار من عالم عامل آقای سید مسیح شاهچراغی است که به شیوه مذهب و عرف آشنایند و هر چه مصلحت دیدند عمل می کنند. دوست دارم فرزندانم برای اسلام تربیت شوند و در صورت امکان در حوزه علمیه درس بخوانند تا شاید خطّّ صالح عاملی برای نجات من از این همه گناهان دست و پاگیر باشند و خدمتگزارانی پاک و فداکار برای اسلام و انقلاب.
از برادران و خواهران و پدر و مادر و همسر وفادار و مؤمن خود می خواهم که مرا حلال نمایند و از کوتاهی هایم بگذرند و هیچگاه ازدعای خیرشان بی نصیبم ننمایند. مرا در جمع شهیدان شهر دامغان دفن کنید تا از دعای مردم شهر بهره برم و نشانه ای باشد بر اینکه جز خدمت قصدی نداشته ام و جز سر بلندی و ایمان محکم و ترقی برای دامغان چیزی نمی خواهم .امروزی که سطور را می نویسم در دل نسبت به هیچ کس و هیچ گروه جز ملحدان و منافقان آدم کش و دشمنان اسلام احساس رقابت و حسادت و ناراحتی نمی کنم و اگر حقی بر کسی داشته ام از آن می گذرم؛ باشد که آنان نیز برای خدا نسبت به من بگذرند و دعایشان را برای من بفرستند.
سید حسن شاهچراغی
اول اسفند ماه 1364