وصیت نامه – شهید حمید میرافضلی

وصیتنامه شهید حمید میرافضلی
گرچه فسلفه قربانی شدن و ریخته شدن خون در جهاد با خصم خدا -اگر مورد قبول و رضای درگاه ایزد منان واقع شود- گویای همه مفاهیم عمیق این حرکت و فعل میباشد، و ای خدای من! تو ای معبود و معشوق من! و ای همه مقصود من! ای همه وجودم! و ای کسی که همه چیزم از آن توست! تو شاهد بودی توی سرزمین گرم خوزستان؛ و تو ای تاریخ! شاهد بودی؛ شما ای سرور من و ای آقای من! شاهد بودید چگونه ما بر عهد و پیمانی که با نایب بر حق خودتان، از روزیکه بر خط و صراطی که در پیش گرفته -که همانا ادامه راه جد بزرگوارتان حسین(ع) است- شناخت پیدا کردیم و آگاهی یافتیم و تا آخرین قطره خون خود برای نثار راه مبارکش ایستادیم و زمانی که ندای «هل من ناصرا ینصرونی» حسین(ع) را از حلقوم پاکش تکرار کرد چگونه با همه مشقات و سختیها و رنجها لبیک گفتیم. ما پذیرفتیم، زیرا که ما زاده رنجیم، رنجی به سنگینی همه تاریخ، به اندازه همه تاریخ. بعد از قیام مولایمان حسین(ع) و مسئولیتی را که گذشتگان از پذیرفتن آن ابا کردند و سر باز زدند و برای عدم پذیرش آن عذرها آوردند ولی ما، ما با قلب کوچک خود و دنیایی از امید، دنیایی به فراخی دنیای امیدواران، این ندا را جواب دادیم؛ چرا که ما عاشق اینگونه رنجیم و آگاهانه محیای ۲۰ سال جنگیم … زیرا که دریافتیم، او، ما را برای هدفی عالی دعوت کرده و مقصدی والا، مقصدی به اندازه حیات واقعیدادن به انسانها و تغییر نظام ارزشها، یعنی تغییر نظام ارزشهای این قرن ظلمانی به نظام نور توحیدی، خلاصه ساختن زمینه عالی برای قیام مبارک و میمون شما ای بقیه الله؛ و ما با همین انگیزه حرکت کردیم و با خون خود با شهدا عهد بستیم که در همه احوال و هر شرایطی یاریاش دهیم.
و حال، شما ای سرور و آقا و مولای من! به حرمت آن لحظهها و ثانیههای مقدسی که مخلصین در جبههها شما را به صورت عینی مشاهده میکنند، قسمتان میدهیم که شفاعت کنید ما را به درگاه ایزد رحمان؛ که لحظهای روا مدارد بر ما آن ننگی را که تاریخ از کوفیان یاد میکند، که حتی وحشت داریم از تصور آن و تکرار تجربه تلخ آنها، و خدا روا مدارد بر امت ما اینگونه زیستن را.