وصیتنامه شهید مجید بقایی
بسمالله الرحمن الرحیم
سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی انقلابی و اسلامی بسازیم. انقلاب خونینمان، سنگر به سنگر، کفر جهانی را عقب نشانده و اینبار با رحمت خدایی، جنگ مقدمهای شده برای تشکیل و اتحاد جماهیر اسلامی، «انشاءالله». و بدانید که این موضع ایثار میخواهد و خون، که پیامدش نصرالهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است. بله ما هم میجنگیم و تن به هیچگونه سازشی نمیدهیم و با شعار همیشگی یا فتح یا شهادت میجنگیم و بر سیاست «نه شرقی نه غربی» سرسختانه پا میفشاریم، چون معتقد به خداییم.
برادران! خواهران! هیچگونه اندوه و حزن به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما برترید اگر مؤمن باشید و از رهبر، عصاره مکتب بیامزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا ایستاده است و ما هم در مصائب باید همچون کوه باشیم.
خدایا! معبودم، ای آن که همه چیزم به توست، ای آن که نه در کاغذ میگنجی و نه با قلبم وصف میشدی، تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت میخواهم زبان بگشایم شرمندهام. با این وضع رحمی بر من کن؛ مرا ببخش. میدانم که بخشندهای و مهربان، بارها فکر کردهام و در نهایت به این نتیجه رسیدهام که فقط در لباس شهید و با محتوای شهید میتوانم در دادگاهت حضور یابم به جز این هرگز، که شرمندهام و رسوا.
خدایا! شاکرم از این که تا این حد هدایتم کردی.
خدایا! اگر قدمی در راهت برداشتم، از من بپذیر.
معبودم! میدانم که چیستی، ولی در دل خانوادهمان صبری وافر بگذار که میدانم بدون صبر، تحمل چنین مسئلهای را ندارند.
خدایا! ملتمسانه میگویم و بارها گفتهام که جگرگوشه امت، خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی(عج) برای امت نگهدار؛ آمین
خدایا! بار پرودگارا! آن کسانی که حافظ انقلابند حفظ و دشمنان انقلاب را نابود گردان؛ امین
خدایا! به خوبی میدانم و برایم ملموس است که بهترین را به سویت میکشی و حجابشان را میدری، این را در خود نمیبینم ولی شادی دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کند.
خدایا! دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین است.
و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما میگفتم برای اسلام میخواهم خدمت کنم و شما بنا به علایق میگفتید که بالاخره از دست ما میروی و این را همیشه به شما میگفتم و آخرین بار هم میگویم که من و ما و شما و همه از کس دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس میگیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست. به هر جهت نمیدانم میپذیرد یا نه ولی انشاءالله میپذیرید و مرا حتماً میبخشید و حتماً بر زبان میآورید که تو را بخشیدم. خدا به شما صبر بدهد. صبور باشید که درجه و مراتب انسان صبور و صابر بسیار بالاست.
مادر! اگر بر کردی فاطمه زهرا(س) به تو مرحبا میگوید و ملائک تو را دلداری میدهند. انشاءالله
و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت کن و پایههای جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت میکند و اصلاً به این دنیا پَست و بیارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان.
و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد؛ و جداً همیشه به فکر اسلام باشید. انشاءالله مرا میبخشید. التماس دعا دارم.
و اما دوستان خوبم، برادران و خواهران! از شما که از من رنجیدگی دارید، میخواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کردهام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید. و از کلیه اقوام، آشنایان، دوستان طلب بخشش میکنم و امیدوارم اگر بدی کردهام، ببخشند. حتماً برایم دعا کنید. حتماً دعا برای امام و برای من و برای مؤمنین را فراموش نکنید.
والسلام
بنده حقیر و ذلیل خدمتکار اسلام، اگر بخواهد
شوش دانیال
۱۳۶۰/۲/۳۰
التماس دعا