زندگینامه – شهید شاطری

زندگینامه شهید شاطری

 

حسن شاطری ( ۲۴بهمن1391 درلبنان) معروف به مهندس حسام خوشنویس، یکی از فرماندهان سپاه قدس و مسئول بازسازی لبنان بود.پس از مرگ وی،سید حسن نصرالله در پیامی درگذشت وی را تبریک و تسلیت گفت.

وی در جریان جنگ ایران و عراق در حوزه مهندسی جنگ، جاده سازی و راه سازی مناطق جنگی فعالیت داشت.با پایان یافتن جنگ در بازسازی کردستان و افغانستان به فعالیت پرداخت.او با نام مستعار حسام خوشنویس به عنوان رئیس ستاد بازسازی جنوب لبنان در لیست تحریم آمریکا قرار داشت.

 

بوسه بر دستان امام

 

وی پس از جنگ ۳۳ روزه مسئول بازسازی لبنان گردید.از جمله اقدامات وی می توان به بازسازی کلیساهای جنوب لبنان و بازسازی و تعمیر راه ها و پل ها و همچنین ساخت مسجد قدس در مرز اسرائیل و لبنان است.

وی در مسیر دمشق به بیروت و در جریان رسیدگی به کارهای ستاد بازسازی کشته شد. ارتش آزاد سوریه در بیانیه‌ای اعلام کرد که او درحمله ی هوایی اسرائیل به کاروان تسلیحاتی که ازسوریه به سمت  لبنان در حرکت بود کشته شده است. این گروه هیئت ایرانی بازسازی جنوب لبنان را پوششی برای فعالیت‌های سپاه پاسداران در کشورهای لبنان و سوریه می‌داند.

 

اماسایت خبرگزاری العربیه مخالفان بشار اسد را عامل مرگ او می‌داند.

 

ایام نوروز سال ۹۲ با چهلمین روز شهادت سردار گرانقدر اسلام “شهید حسن شاطری” و یا همان “مهندس حسام خوشنویس” لبنانی‌ها مصادف شده است. آنچه در ادامه می‌آید، پیام تبریک نوروز ۹۱ شهید شاطری به دوستان‌شان است.

 

ایمیلی که به قول دریافت کننده پیام، “باید تا آخر آن را خواند تا دغدغه‌های واقعی او را شناخت.” به گفته او که چند سال افتخار آشنایی با این شهید عزیز را داشته، “این متن حاوی جملاتی است که واقعیت نگرانی او بود و هر وقت او را می‌دیدیم شروع به گفتن اهمیت قرآن و غیره می‌کرد…” و ادامه داد “این واقعیت شهید عزیزی است که با رفتنش آنهایی را که او را می‌شناختند بسیار داغدار کرد.” دوستانش می‌گویند “هنوز نمی‌شود نبودش را باور کرد…”

 

*خدایا، شکر که فرصت دادی در مزرعه عمر بکاریم…

 

ألسّلامُ علی ربیعُ الانام و نضرة الایام

 

سلام بر بهار و شکوفایی مردمان و شادابی و نشاط روزگاران – سال نو بر شما و خانواده محترمتان مبارک باد

بنام خداوندی که بدیع است و هر روز و هر لحظه خلقی نو و نوروزی جدید میآفریند ولا یشغله شأنٌ عن شأن!

یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبّر اللیل و النّهار

و یا محوّل الحول والاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال

خداوندا در آخرین دقایق سال، ترا شکر و سپاس می گزاریم که فرصت و نعمت حیات را در این سال نیز نصیب و روزی فرمودی و فرصت دادی تا در مزرعه عمر بکاریم و اینک که طبیعت در طلیعه بهار، جان و حیات دوباره می‌یابد، ما نیز بر بهار جانها، آن امام معصوم و قطب عالم امکان سلام و درود میفرستیم و سال نو را با تجدید عهد و ارادت به آن ذخیره الهی آغاز میکنیم و از خداوند مسئلت می‌نمائیم که نصیب و روزی‌مان را از برکات و هدایت‌های آن امام هادی بیش از پیش قرار دهد و جان ما را زنده و بهاری و شادابی و نشاط ما را در ظلّ هدایت‌ها و برکات ایشان مستدام و مستمر نماید:

ألسّلامُ علی ربیعُ الانام و نضرةُ الایّام, سلام بر بهار و شکوفایی مردمان و شادابی و نشاط روزگاران.

امیرالمؤمنین علیه السلام در کلامی نورانی میفرمایند: «تعلّموا القرآن فانّه ربیع القلوب» قرآن را یاد بگیرید، که به راستی قرآن بهار دلها است.

آیه‌ای از قرآن کریم به یادم آمد که خداوند سبحان از مؤمنین می‌خواهد که خدا و رسولش را اجابت کنند تا زنده شوند : “یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم”, ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا و رسولش را اجابت کنید، آنگاه که شما را می‌خوانند برای آنچه شما را حیات و زندگی می‌بخشد!

و به قول ملّای رومی که می‌گوید:

مسلمانان، مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید, که کفر از شرم یار من مسلمان‌وار می‌آید

برون شو ای غم از سینه که لطف یار می‌آید, تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می‌آید

نگویم یار را شادی که از شادی گذشت‌ست او, مرا از فرط عشق او ز شادی عار می‌آید

مسلمانان مسلمانان مسلمانی ز سر گیرید, که کفر از شرم یار من مسلمان‌وار می‌آید

برو ای شکر کین نعمت ز حد شکر بیرون شد, نخواهم صبر گرچه او گهی هم کار می‌آید

روید ای جمله صورت‌ها که صورت‌های نو آمد, علم‌هاتان نگون گردد که آن بسیار می‌آید

در و دیوار این سینه همی درد ز انبوهی, که اندر در نمی‌گنجد پس از دیوار می‌آید

پس بهار به طبیعت جان میبخشد و امام به مخلوقات و قرآن به قلب و جان انسانها…

بیائید برای سال آینده از خدا بخواهیم ما را توان و قوتی مضاعف عطا فرماید تا رابطه‌مان را با امام علیه السلام و کتاب و در واقع با آن دو ثقل، کتاب و عترت که پدر امّت، رسول اکرم (ص) به‌ آنها مکرراَ وصیت و سفارش می‌نمود ترمیم و اصلاح نمائیم تا در سایه آن حیاتی نیکو و مبارک بیابیم.

 

اعتراف کنیم که هم در شناخت و اتباع از امام علیه السلام قصور داشته و داریم و هم در شناخت و اتباع از کتاب خدا، بطوری‌که امام امیرالمؤمنین علیه السلام کسی را نمی یافت که حتی درد دلش را باو بگوید و ناله‌هایش را با چاه نجوا می‌کرد و رسول اکرم (ص) نیز به تصریح قرآن کریم شکایت می‌کرد که: وقال الرسولٍ یا ربّ إنّ قومی اتّخذوا هذاالقرآن مهجوراَ. در آن روز رسول به شکوه و شکایت در پیشگاه خداوند عرض می‌کند: بارالها، تو آگاهی که امّت من این قرآن را به کلی متروک و رها کردند!!

بیاییم از خداوند سبحان و ذوات مقدس رسول اکرم و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین استمداد بجوییم ما را بر این تصمیم و عزم یاری فرمایند تا رابطه خویش را با کتاب و عترت متحول نمائیم و مسلمانی‌مان را تجدید نمائیم و از برکات و ذخایر این دو منبع پربرکت و لایتناهی بیش از پیش بهره‌مند شویم و ارتزاق نمائیم و از آن حیات پاک و طیبه موعود حظّ و نصیبی بیابیم.

این مقاله را تقدیم و برای خود و همه دوستان و همه امّت اسلام در سال آینده همه برکات قرآن و عترت را آرزو می‌نمایم و امیدوارم جهان اسلام در زیر سایه پربرکت این دو ثقل عظیم، به مجد و عظمت درخور شأن آن رسول و آن مکتب الهی نایل آید.

 

مهجوریت قرآن

قرآن کتابی است که با نام خدا آغاز می‌شود و با نام مردم پایان می پذیرد. کتابی آسمانی است اما ــ بر خلاف آنچه مؤمنین امروزی می‌پندارند و بی‌ایمانان امروز قیاس می‌کنند ــ بیشتر توجه‌اش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد!

کتابی است که نام بیش از ۷۰ سوره‌اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از ۳۰ سوره‌اش از پدیده‌های مادی و تنها ۲ سوره‌اش از عبادات ! آن هم حج و نماز! کتابی است که شماره آیات جهادش با آیات عبادتش قابل قیاس نیست…

کتابی است که نخستین پیامش خواندن است و افتخار خدایش به تعلیم وتعلم انسان با قلم…آن هم در جامعه‌ای و قبایلی که کتاب و قلم و تعلیم و تربیت مطرح نیست…

این کتاب از آن روزی که به حیله دشمن و به جهل دوست لایش را بستند، لایه‌اش مصرف پیدا کرد و وقتی متنش متروک شد، جلدش رواج یافت و از آن هنگام که این کتاب را ــ که خواندنی نام دارد ــ دیگر نخواندند و برای تقدیس و تبرک و اسباب‌کشی بکار رفت، از وقتی که دیگر درمان دردهای فکری و روحی و اجتماعی را از او نخواستند، وسیله شفای امراض جسمی چون درد کمر و باد شانه و … شد و چون در بیداری رهایش کردند، بالای سر در خواب گذاشتند…

و بالآخره، اینکه می‌بینی؛ اکنون در خدمت اموات قرارش داده‌اند و نثار روح ارواح گذشتگانش و ندایش از قبرستان‌های ما به گوش می‌رسد… قرآن! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته‌ام که هر وقت در کوچه‌مان آوازت بلند می‌شود همه از هم می‌پرسند “چه کس مرده است ؟”چه غفلت بزرگی که می‌پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است!

قرآن! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه‌نشین مبدل کرده‌ام. یکی ذوق می‌کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق می‌کند که ترا فرش کرده، ‌یکی ذوق می کند که ترا با طلا نوشته، ‌یکی به خود می‌بالد که ترا در کوچک‌ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعاً خدا ترا فرستاده تا موزه‌سازی کنیم؟

قرآن! من شرمنده توأم اگر حتی آنان که تو را می‌خوانند و ترا می‌شنوند،‌ آن چنان به پایت می‌نشینند که خلایق به پای موسیقی‌های روزمره می‌نشینند…! اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می‌زنند “احسنت…!” گویی مسابقه نفس است…

قرآن! من شرمنده توأم اگر به یک فستیوال مبدل شده‌ای. حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو از آخر به اول ، ‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان‌ که ترا حفظ کرده‌اند، ‌حفظ کنی، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند.

خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو… آنان که وقتی ترا می‌خوانند چنان حظ می‌کنند،‌ گویی که قرآن همین الآن به ایشان نازل شده است. آنچه ما با قرآن کرده‌ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیدیم…

هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز. زندگی‌تان سرشار از نور و امید و شادی، نفس‌تان گرم، حیات‌تان پر رونق، سایه خدا و اولیائش بر زندگیتان مستدام و رضای حق همراه.

سال نو بر شما و خانواده محترم‌تان مبارک و حسن عاقبت نصیب‌تان باد!

 

ارادتمند و ملتمس دعا


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

2 × 4 =